شهید رضا زارع رشکوئیه ابوالقاسم






| رديف | نام خانوادگي شهید | نام شهید | نام پدر | ش.ش | محل تولد | روز | ماه | سال | سن شهید | چندمین فرزند | نام | حیات پدر | روز وفات | ماه | سال | 
| 1 | ترياك گير | حسن | شعبانعلي | 31 | رشكوييه | 30 | 1 | 50 | 16 | پنجم | شعبانعلي | ||||
| 2 | ترياك گير | حسين | شعبانعلي | 8 | رشكوييه | 1 | 1 | 48 | 16 | چهارم | شعبانعلي | ||||
| 3 | دهقان موري آبادي | اصغر | هاشم | 789 | رشكوييه | 2 | 6 | 47 | 18 | چهارم | هاشم | ||||
| 4 | زارع رشكوئيه | ابوالقاسم | محمد | 734 | رشكوييه | 4 | 4 | 44 | 18 | سوم | محمد | ||||
| 5 | زارع رشكوئيه | احمد | صفرعلي | 22 | رشكوييه | 1 | 1 | 49 | 18 | سوم | صفر علی | فوت | 10 | 5 | 83 | 
| 6 | زارع رشكوئيه | حسن | علي آقا | 645 | رشكوييه | 1 | 8 | 40 | 21 | دوم | علی آقا | فوت | 26 | 1 | 86 | 
| 7 | زارع رشكوئيه | رضا | ابوالقاسم | 3852 | رشكوييه | 1 | 7 | 49 | 18 | اول | ابوالقاسم | ||||
| 8 | زارع رشكوئيه | رضا | حسن | 53226 | یزد | 20 | 3 | 42 | 21 | چهارم | حسن | ||||
| 9 | زارع رشكوئيه | سيد ولي | سيد عباس | 53449 | یزد | 1 | 6 | 44 | 17 | اول | سيد عباس | ||||
| 10 | كفيري | محمود | محمد علي | 7 | رشكوييه | 1 | 1 | 48 | 16 | اول | محمد علی | 
ادامه جدول مشخصات
| 
 نام خانوادگي  | 
 نام  | 
 حیات مادر  | 
 روز وفات  | 
 ماه  | 
 سال  | 
 میزان تحصیل  | 
 شغل  | 
 واحد اعزام  | 
 مسئولیت در جبهه  | 
 روز  | 
 ماه  | 
 سال  | 
 نام عملیات  | 
 نحوه شهادت  | 
 کیفیت شهادت  | 
 محل شهادت  | 
| 
 کفیری  | 
 نازي بیگم  | 
 
  | 
 
  | 
 
  | 
 
  | 
 اول دبیرستان  | 
 دانش آموز  | 
 بسیج تفت  | 
 تک تیرانداز  | 
 8  | 
 2  | 
 66  | 
 پدافندی  | 
 خط مقدم  | 
 تركش به كتف  | 
 شلمچه  | 
| 
 کفیری  | 
 نازي بیگم  | 
 
  | 
 
  | 
 
  | 
 
  | 
 دوم دبیرستان  | 
 دانش آموز  | 
 بسیج تفت  | 
 رزمنده  | 
 23  | 
 11  | 
 64  | 
 والفجر هشت  | 
 خط مقدم  | 
 بجا ماندن پیکر  | 
 ام الرصاص  | 
| 
 صادقی بخی  | 
 صغری  | 
 
  | 
 
  | 
 
  | 
 
  | 
 پنجم ابتدایی  | 
 کشاورز  | 
 بسیج تفت  | 
 رزمنده  | 
 24  | 
 5  | 
 65  | 
 پدافندی  | 
 خط مقدم  | 
 تركش به پا و شكم  | 
 فاو  | 
| 
 پوردهقان رشکوئیه  | 
 شهناز  | 
 
  | 
 
  | 
 
  | 
 
  | 
 سوم دبیرستان  | 
 پاسدار  | 
 سپاه یزد  | 
 رزمنده  | 
 22  | 
 7  | 
 62  | 
 
  | 
 توسط ضد انقلابيون  | 
 اصابت گلوله به بدن  | 
 سنندج  | 
| 
 دهقانی نجم آبادی  | 
 کشور  | 
 
  | 
 
  | 
 
  | 
 
  | 
 اول دبیرستان  | 
 دانش آموز  | 
 بسیج تفت  | 
 رزمنده  | 
 10  | 
 1  | 
 67  | 
 بیت المقدس چهار  | 
 خط مقدم  | 
 بجا ماندن پیکر  | 
 شاخ شميران  | 
| 
 کفیری  | 
 شوکت  | 
 فوت  | 
 5  | 
 2  | 
 43  | 
 سوم دبیرستان  | 
 دانش آموز  | 
 بسیج تفت  | 
 رزمنده  | 
 7  | 
 3  | 
 61  | 
 رمضان  | 
 خط مقدم  | 
 متلاشی شدن بدن  | 
 شلمچه  | 
| 
 کفیری  | 
 کشور  | 
 
  | 
 
  | 
 
  | 
 
  | 
 دوم دبیرستان  | 
 دانش آموز  | 
 بسیج تفت  | 
 رزمنده  | 
 10  | 
 1  | 
 67  | 
 بیت المقدس چهار  | 
 خط مقدم  | 
 بجا ماندن پیکر  | 
 شاخ شميران  | 
| 
 مظفری محمدآبادی  | 
 فاطمه  | 
 
  | 
 
  | 
 
  | 
 
  | 
 سوم راهنمایی  | 
 كارگر مبل سازي  | 
 بسیج تفت  | 
 آرپی جی زن  | 
 22  | 
 12  | 
 63  | 
 بدر  | 
 خط مقدم  | 
 اصابت تير به قلب  | 
 هورالعظيم  | 
| 
 دهقان موریابادی  | 
 بطول  | 
 
  | 
 
  | 
 
  | 
 
  | 
 چهارم دبیرستان  | 
 دانش آموز  | 
 بسیج تفت  | 
 رزمنده  | 
 21  | 
 11  | 
 61  | 
 والفجر مقدماتی  | 
 خط مقدم  | 
 بجا ماندن پیکر  | 
 رقابيه  | 
| 
 زارع رشکوییه  | 
 معصومه  | 
 
  | 
 
  | 
 
  | 
 
  | 
 دوم دبیرستان  | 
 دانش آموز  | 
 بسیج تفت  | 
 رزمنده  | 
 22  | 
 11  | 
 64  | 
 والفجر هشت  | 
 خط مقدم  | 
 بجا ماندن پیکر  | 
 ام الرصاص  | 



بسم رب الشهداء و الصديقين
دانشآموز شهيد سيد ولي زارع فرزند سيدعباس و بتول دهقان
در تاريخ 1/6/1344 در روستاي رشكوئيه از توابع بخش پشتكوه
شهرستان تفت ديده به جهان خاكي گشود . او كه اوّلين فرزند
خانواده بود ، تحصيلات ابتدايي و راهنمايي را در زادگاهش به پايان رسانيد . سيد ولي كه از نوجواني به مطالعه كتاب استاد مطهري و دكتر شريعتي علاقه داشت ، همزمان با پيروزي انقلاب اسلامي وارد دبيرستان شد . ولي در سال دوّم دبيرستان براي مبارزه با ضدانقلاب به كردستان عزيمت نمود . او با شروع جنگ تحميلي سه نوبت در ميدان جنگ حضور يافت كه يكبار آن مجروح گرديد . شهيد زارع در جريان عمليات والفجر مقدماتي كه نقش فرماندهي دسته را ايفا ميكرد ، در تاريخ 21/11/1361 در منطقه رقابيه بر اثر اصابت تركش به شهادت رسيد و پس از هشت سال در تاريخ 2/12/1369 پيكر پاكش در آغوش خاك جاي گرفت . يادش گرامي باد
بسم الله الرحمن الرحيم
« ان الله اشتري من المؤمنين انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه يقاتلون في سبيل
الله فقتلون و يقتلون وعداعليه حقا في التوريه والا نجيل والقرآن و من اوفي
بعهده من الله فستبشروا ببيعكم و الذي بايعتم به و ذلك هو الفوزالعظيم.
خدا جان و مال اهل ايمان را به بهشت خريداري نموده آنها در راه خدا جهاد
ميكنند كه دشمنان دين را بكشند و ياخود كشته شوند .اين وعده قطعي است بر خدا و عهدي است كه در تورات و انجيل و قرآن ياد فرموده و از خدا با وفاتر بعهدكيست ؟ اي اهل ايمان شما به خود در اين معاهده بشارت دهيد كه اين معاهده با خدادرحقيقت سعادت و پيروزي بزرگي است » .
سلام درود فراوان به رهبر كبير انقلاب اسلامي ايران اميد مستضعفان، امام خميني و سلام ودرود به ملت شهيد پرور و تمامي شهيدان راه حق و آزادي و با سلام بر شما پدر و مادر عزيز و گرامي و مهربانم . اينجانب سيد ولي زارع در حالي اين وصيت نامه را مي نويسم كه از صحت كامل جسمي و روحي قرار داشته و انچه را كه هم اكنون به روي كاغذ مي آورم گوشه اي از احساسات و انچه كه در قلبم مي گذرد است. لذا كلامي چند براي پدر و مادر و دوستان و امت مسلمان و انقلابي و شهيد پرور. پدر و مادر عزيزم شما خوب مي دانيد كه درخت اسلام را در طول تاريخ خون شهيدان ابياري كرده و بدينجا رسانده است و اكنون من هم مي خواهم كه خون ناقابل خود را به پاي اين درخت بريزم. اي پدر و مادر عزيزم اگر من شهيد شدم هيچ نگراني نداشته باشيد و اين افتخار است براي شما كه فرزندتان را در راه خدا داده ايد. آيا اگر من در ضلالت و غفلت مي مردم ايا شما چه مي كرديد؟ پس خداي را سپاسگذار باشيد كه فرزنداتان در راه خدا و اسلام شهيد شد. پدر و مادر عزيزم اامروز بايد اسلام را ياري كرد. زيرا امروز تمامي كفر جهاني در برابر اسلام قد علم كرده است. امروز در ميدان تمامي كفر با تمامي اسلام در ستيز است. اگر ما مغلوب بشويم اسلام و ايمان براي هميشه شكست خورده پس بايد با توكل بر نيروي لايزال الهي بر پيكر نيمه جان امپرياليسم حمله ور شويم و ريشه كفر را از زمين بركينم و دين خدا را بر سراسر جهان حاكم كنيم. مادر عزيزم اجر مرا در نزد خدا كم نكنيد. خوشحال باشيد كه با گريه دشمنان اسلام شاد مي شوند. پس يك خواهش از شما و دوستان و بستگان كه در روز شهادت من لباس عزا نپوشيد و گريه و زاري نكنيد. عزا براي ما روزي بود كه ابرقدرتها براي سرنوشت ما تعيين مي كردند. عزاي ما انروزي است كه خداي ناكرده از امامن و روحانيت دست برداريم. زيرا ما هرچه داريم از اسلام و روحانيت است. بدانيد كه اين كشته شدنها نيستي و نابودي در پي ندارد بلكه يك درجه رفيعه و يك فوز عالي است كه خداوند عالم به هر كسي كه شايستگي داشته باشد مي دهد. بنابراين در شهادت هيچ حزن و اندوهي نيست و عزاداري معنايي ندارد زيرا شهيد نمرده است البته بر مردگان بايد گريست بر كساني كه عمري را در طلب دنيا صرف كردند و هدفشان جز ثروت اندوزي و راحت طلبي چيزي نبوده است. و آخر هم به حالت غفلت يا در رختخواب مي ميرند آري بر اينها بايد گريست، زيرا كه بد سرانجامي در انتظار آنهاست. اما اي مردم مبادا بر كسي كه در راه خدا كشته مي شود حسرت بخوريد. مبادا ما را جواني ناكام بخوانيد. ما به كام وآرزوي خود كه شهادت بود رسيديم و شما اي برادران عزيز اين براي يك نوجوان انقلابي ننگ است در بستر بميرد. زيرا الگوي ما جوانان علي اكبر(ع) است كه در راه امام حسين و با هدف شهيد شد. ما نيز كخ خود را شيعه و پيرو انها مي دانيم بايد هدف را بشناسيم و براي تحقق آن از هيچ كوششي دريغ نكنيم. برادران هنوز نداي حسين به گوش مي رسد كه ( كل يوم عاشورا و كل ارض كربلا) هر روزي عاشورا است و هر جايي كربلا است. و در هر كربلايي و در ره زماني حسين فرياد مي كشدهل من ناصر ينصرني و حسين زمانمان خميني است. برادران به فرياد اماممان لبيك گوييد. به جبهه ها بشتابيد و اماممان را ياري كنيد و شما اي مادران و خواهران انقلابي مبادا شما از رفتن فرزندانتان به جبهه جلوگيري كنيد كه اگر خداي ناكرده چنين كنيد خداوند نام شما را در رديف كوفيان ثبت خواهد كرد. مبادا شياطين شما را وسوسه كنند و فرزندان خود را به اسلام ترجيح دهيد. مادران و خواهران حجابتان را كاملتر كنيد كه حجاب شما لباس رزم شماست. لباستان را بپوشيد و مشت محكمي بر دهان ضد انقلاب و ابر قدرتها بزنيد. از معلمان عزيز و انقلابي مي خواهم كه طوري شاگردانشان را تربيت كنند كه فقط در مسير انقلاب و براي اسلام حركت كنند . انها زا طوري تربيت كنيد كه احساس مسئوليت بكنند و فقط براي خدا كار كنند و انشاء الله خدا اين اعمال ناقابل ما را قبول كند و اين جان ناقابل ما را كه از خودش است قبول كند. من از دنيا چيزي ندارم از برادرانم و دوستان خوبم كه هرگز برايشان خوبي نكرده ام طلب خوشبختي در دنيا و آخرت مي كنم. و اگر ناراحتي براي كسي ايجاد كرده ام اميدوارم مرا عفو كنند و اگر حقي بر گردنم دارند كه نتوانستم انرا ادا كنم مرا حلال كنند من در زندگي كوتاهي كه داشتم گناهان زيادي را كردم و نه هرگز خود را لايق جهاد كردن و شهادت در راه خدا مي دانم زيرا هر يك از اين اعمال درجاتي بس عظيم است. و لياقت مي خواهد و به هر كس نمي دهند. اما اميدوارم كه خداوند متعال از گناهان من در گذرد و رحمي نمايد و مرا در زمره شهدا قرار دهد. و به هر حال به عفو و بخشش خداوند اميدوارم و اما اگر كه خواست خدا باشد كه من در جبهه حق عليه باطل كشته شوم جز شرمساري و خجالت در برابرش چيزي را ندارم كه چنين سعادتي را نصيب من كرده است. خدايا شهادت در راهت را نصيب من گردان كه شهادت بهترين و شيرين ترين مرگهاست، خدايا ما را در اين مسيري كه در پيش گرفته ايم در اين راه پر عظمت ثابت قدم بدار الهي ثبت اقدامنا بار خدايا در لحظه امتحان ما را ياري كن تا لرزيم و بر ايمان و استقامتمان بيفزاي. خداوندا اي كسي كه جز تو مار را يار و ياوري نيست. اي خداي بزرگ تو خود بهتر مي داني كه در اين پيروزيها ما وسيله اي بيش نيستيم همه جا تو بودي و امام زمان همه جا تو بودي كه ملائكه ات را همچون جنگ بدر به ياري ما فرستاديد. خدايا در اين حمله اي كه در پيش داريم ما را ياري نما و آنرا فتح نهاي قرار بده. بار خدايا، اما عزيز، حسين زمان را ياري فرما و بر عمر پربركتش بيفزا و عمرش را چون عمر نوح طولاني بفرما. خدايا علماي اسلام كه دلشان به حال اسلام مي سوزد حافظ و نگهدار باش.خدايا، خدايا تا انقلاب مهدي خميني را نگهدار .وصيتنامه ام را در جمع تشييع كنندگان پيكرم بخوانيد و از آنها طلب دعاي خير مي كنم.
و السلام عليكم و رحمة و بركاته
سيد ولی زارع



شهید محمود كيفري
بسم الله الرحمن الرحيم
« ان الله اشترا من المؤمنين انفسهم و اموالهم بانهم الجنه .
بدرستيكه خدا خريداري ميكند جانهاي شما را و به شما ميدهد بهشت»
آيا وقت آن نرسيده است كه به كربلا برسيم .
با سلام و درود به امام بزرگوار و اميد مستضعفان و محرومان جهان حضرت امام خميني روحي فداه و با درود به روان پاك شهداي گرانقدر وبا آرزوي صبر و اجر خانواده شهداي اسلام و خانواده اسرا و مفقودين وصيتنامه هرچند مي دانم كه قابليت آنرا ندارم كه شهادت نصيبم بشود و اما شايد گناهانم را خدا ببخشد و من را به درگاهش راه دهد اما بايد بگويم شهادت رفتن نيست ماندن است به اجبار رفتن نيست بلكه به اختيار رفتن است شهادت رفتن از روي هوا و هوس نيست بلكه از روي شوق و بسوي محبوب رفتن است موت نيست بلكه حيات است كوركورانه رفتن نيست بلكه با ديدي باز و بينش خدايي است امت شهيد پرور با كوچكتر حركتي شما از راه در نرويد شما فرزندانتان را طوري تربيت كنيد كه در آينده همين فرزرندانتان بايد آينده اين كشور را تأمين كنند شما بايد فرزندانتان را براي شهادت و جنگيدن در راه خدا آماده كنيد پدران و مادران شهيد از شما پوزش ميطلبم اما شما مي توانيد با روحيه تان چنان مشت محكمي به دهان آمريكا و ديگر منافقين بزنيد كه واقعاً دندان شكن باشد از تمام مادران وپدران و خواهران وبرادران كوچك و بزرگ عاجزانه حلاليت مي طلبم و اميدوارم كه اگر كسي حقي برگردنم دارد ببخشد و اگر كسي طلب من داشته باشد كه پرداخت نكرده باشم به خانه مراجعه كرده و بگيريد كه در آن دنيا تسويه حساب كردن خيلي مشكل است امت شهيد پرور سنگر مسجد را خالي نكنيد از رفتن فرزندانتان به جبهه هاي عليه باطل جلوگيري كنيد بايد خود را آماده كنيد كه جواب هزارن شهيد را بدهيد كه اگر جوانان نروند كسي ديگر براي اين ملت جنگ نخواهد كرد و اين راهم بگويم كه اگر بعضي از شما جوانان كه فكر مي كنيد اگر جبهه نياييد در جنگ شكست خواهيم خورد اما اين را بدانيد چه بياييد جبهه چه نياييد به حول و قوه خدا پيروزي نصيب مسلمين خواهد گشت اما شما هيچ كاري نكنيد آن وقت امت فكر مي كنيد كه آن وقت ديگر آبي ريخت روي زمين نمي توان جمع كرد پس تا نگذشته است خود را به رزمندگان برسانيد ديگر پشت سيم خاردارها ماندن بس است ديگر پشت ميدان مين ماندن بس است هرچه زودتر به كربلا رفت خواهران و مادران دينيم حجاب شما برنده تر است از خون شهيد شما با حجابتان مشت محكمي به دهان آن خدا بيخبران زنيد اي كساني كه بايد در آينده اين كشور خدمت كنيد بايد از دامان شما برخيزند پس شما هرچه در توان داريد فرزندانتان را تربيت اسلامي كنيد . پدران و برادران شما با رفتار و اخلاق اسلامي خود به دشمنان بفهمانيد كه در اينجا ديگر جاي منافقين نيست . برادران بسيجي من بعنوان يك رزمنده حقير به شما بشارت مي دهد تا خون در رگهاي ما جريان دارد نخواهيم گذاشت كه ابرقدرتها بر ملل مظلوم حكومت كنند مگر اينكه همه ما شهيد شويم و ديگر يك يك حزب اللهي در جامعه وجود نداشته باشد پس مگر شما نبوديد كه آرزوي شمشير زدن در پشت امام حسين (ع)را مي كرديد پس بدانيد كه براي امام حسين(ع)با صحنه اي ديگر شروع شده است بدانيد كه وقت عذر تمام شده است و بايد مشتاقانه برويم كه امام فرمود مسئله جنگ را بايد بزودي حل كنيد و راه قدس از كربلا ميگذرد . بسيجيان قهرمان شما بايد در همه كارهايتان نمونه باشيد پس مواظب خودتان باشيد . امت شهيد پرور قدر مقام ولايت و مقام رهبري را بدانيد و در تمام اعمالتان تسليم فرمان امام باشيد چرا كه اگر غير از اين باشيد تسليم امام نباشيد هم خود ما به كمال نخواهيم رسيد و هم اينكه انقلاب را بخوبي نمي توانيم درك كنيم و اولين مرحله رشد و كمال تسليم در برابر خدا و رسول و امامان معصوم و امروز در برابر ولايت فقيه است خلاصه دعا براي امام يادتان نرود هميشه در دعاي كميل و توسل كه مي خوانيد دعاي رزمندگان هم يادتان نرود . جنگ را سرلوحه خود قرار دهيد . دشمن را ضعيف بگيريد كه دشمن خيلي مكار است هيچوقت مغرور نشويد كه واقعاً در جبهه فقط خدا و امام زمان است كه رزمندگان پيروز مي شوند كه اگر لحظه اي غفلت كنيم شكست ما حتمي است . بار ديگر از تمام مردم كوچك و بزرگ ، پير و جوان پوزش مي طلبم از تمام شما مي خواهم مرا حلال كنيد عاجزانه طلب مغفرت مي كنم از شما طلب دعاي خير مي نمايم خدايا گناهان ما را بريز و ما را جز مقربين درگاهت قرار بده خدايا اگر ما گناهكاريم ما طاقت دوري از تو را هم نداريم به حق محمد و آل محمد ما رااز خود دور نفرما . والسلام به اميد رسيد به مقام عاليه انساني.گر مردي در ميان خون بايد رفت فتاده سرنگون بايد رفت .
والسلام
محمود کفيری


بسم رب الشهداء و الصديقين
پاسدار شهيد ابوالقاسم زارع رشکوئیه فرزند محمد و شهناز پوردهقان در تاريخ
4/4/1344 در روستای رشکوئیه از توابع بخش پشتکوه شهرستان تفت، در
خانواده اي مذهبي دیده به جهان گشود . او که سومین فرزند خانواده بود،
تحصيل علم را تا سوم دبیرستان در رشته علوم انسانی ادامه داد . شهيد در تمام دوره هاي انقلاب در راهپيمائيهاي و در جلسات ديني و سياسي شركت مي نمود . وی كه عشق اهل بيت (ع) را در سينه داشت به عضويت سپاه پاسداران انقلاب اسلامي یزد در آمد . وی در تاریخ 3/6/62 به جبهه غرب اعزام و در تاریخ 22/7/62 در منطقه کردستان توسط ضد انقلابیون به شهادت رسید و در گلزار شهدا رشکوئیه بخاک سپرده شد .



بسم رب الشهداء والصديقين
بسيجي شهيد رضا زارع فرزند حسن و فاطمه مظفري در تاريخ
20/3/1343 در روستاي رشكوئيه از توابع بخش پشتكوه شهرستان
تفت چشم باز كرد .تحصيلات دوره ابتدايي و راهنمايي را در
زادگاهش به پايان رسانيد . سپس به تهران مهاجرت كرده ، شغل مبلمانسازي را برگزيد و با توجه به اينكه از ذوق هنري هم برخوردار بود در اين رشته به سطح مطلوبي رسيد . رضا داراي خطي خوش و صدايي دلنشين بود كه با اخلاق صميمياش او را به جواني دوستداشتني تبديل كرده بود . با فرارسيدن زمان سربازي و پس از فراگيري آموزشهاي نظامي به جزيره خارك منتقل شد . شهيد زارع بيش از يكسال در پدافند هوايي خارك خدمت نموده و دورهي احتياط را در تهران سپري كرد . اما پس از اتمام سربازي ، داوطلبانه به جبهههاي نبرد عزيمت نمودو بعنوان آر.پي.جي زن در عمليات بدر حضور داشت . و در تاريخ 23/12/1363 در منطقه هورالعظيم در عمليات بدر بر اثر اصابت گلوله به قلب سرشار از ايمانش شربت شهادت را نوشيد و جاودانه شد . يادش گرامي باد .
بسم الله الرحمن الرحيم
« ولا تحسبن الذين قتلو فی سبيل الله امواتاً بل احياء عند ربهم يرزقون .
به آنان که در راه خداوند شهيد ميشوند مرده نگوئيد بلکه آنان زنده اند
و نزد پروردگارشان روزی مي خورند » .
به نام الله حرمت پاسدار خون شهيدان و با درود و سلام فراوان به پيشگاه ولی عصر (عج) و با درود و سلام به رهبر کبير انقلاب بزرگ مرد تقوا ،حامی مستضعفان ، يار محرومان و ياور درماندگان پيرجماران روح الله زمان بت شکن دوران و روشنفکر در ايمان و شجاعت،سخاوت،عطوفت، شهادت و بزرگی و سلام و درود به روان پاک و مطهر شهدای اسلام از صدر گرفته تا کربلای خونين ايران و درود بر پدران و مادران شهيدپرور وسلام بر ملت بزرگ و عزيز و هميشه در صحنه و پرکار و پر فعاليت برای اين انقلاب و جمهوری اسلامی که يک کلمه ای هست بس بزرگ که نميتوانم وصف آن را بکنم و درود بر تمام بندگان خوب و پاک خداوند . اينک وصيتنامه خود را آغاز مي کنم و کلماتی که در اين مدت زمانی که در اين دانشگاه بوده و دريافت کرده ام بر روی اين کاغذ مي نويسم . اميدوارم که خداوند بزرگ همواره ما را در اين راه بيشتر هدايت کند و از او مي خواهيم که ما را در صف سربازان واقعی امام زمان (عج) قرار دهد اينکه که خداوند بزرگ توفيق به اين بنده حقير خود داده و به اين مکان مقدس پا نهادم اميدوارم که بتوانم تا اندازه ای که به رضای خدا و توانائی خود است برای اسلام و برای مظلومان دنيا کمک کرده باشم و دين خود را نسبت به اين اسلام و خون اين شهيدان گلگون کفن ادا کرده باشم شايد خداوند بزرگ اين توفيق را هم به اين بنده ضعيف خود بدهد و ما را قابل بداند که شهادت نصيبم گردد . و خود اين را مي دانم که شهادت فقط کسانی را ميپذيرد که در اين دنيا که مدرسه ای يا مزرعه ای بيش نيست نمره امتحانی خويش را بخوبی گرفته اند و بدون هيچ عيب و نقضی در دين خود به ندای هل من ناصر ينصرنیامام خويش که راه سرور آزادگان حسين بن علی (ع) مي باشد پاسخ مثبت دادند اميدوارم که خداوند بزرگ قدرت و نيرويی به ما عطا فرمايد تا بتوانيم خود را در راه خودش بسازيم و قلبهای سياه و پر از کدروت را از خود دور کنيم و با قلبی نورانی و پر از عشق به الله رو بسوی او رويم .اينکه اين وصيتنامه را مي نويسم موقعيت را در اين دانستم شايد که خداوند بزرگ لطف و مرحمتی فرمايد و ما را جز شهدای اسلام قرار دهد که اين را ميدانم که اين فوض عظيم ما را نخواهد پذيرفت و نصيب من نخواهد گرديد . پدر و مادر عزيزم ، سلام اميدوارم که حالتان خوب باشد و از من راضی و خشنود باشيد اميدوارم اگر خداوند بزرگ به من توفيق شهادت داد اميدوارم که هيچگونه ناراحت نباشيد بلکه خوشحال باشيدچون شهادت فخر اولياست و راه اباعبدالله الحسين (ع) راه سرورآزادگان است و در شهادت موت نيست حيات جاويد است راه علی بن ابيطالب (ع) بزرگ مرد تقواست . ای خدای بزرگ شهادت ميدهم که محمد (ص) نيز رسول توست ، شهادت ميدهم که علی (ع) ولی توست و شهادت ميدهم که حسين (ع) سرور آزادگان و سيد مظلومان فرزند علی (ع) و پيغمبر جد اوست و شهادت ميدهم که تو يکتا و بي همتائی و بر تمام کارها دانا و توانائی . پدر و مادر مهربان و ارجمندم از دور دست و روي مبارک و سيمای پر از مهر ومحبت شما را ميبوسم و از شما بينهايت تشکر ميکنم که واقعاً چنين فرزند را پرورانيد و در راه اسلام داديد خدا را شکر ميکنم که به فيض شهادت نائل گرديدم شما نيز به شکر گذاری بپردازيد و خداوند بزرگ و متعال را سپاسگزاری کنيد مبادا خدای نکرده ناراحت باشيد ، مبادا خدای نکرده چشمان مبارک و بينای شما برای من اشک بريزد که با ديدن آن اشک دشمن را خوشحال کرديد اميدوارم که مانند کوهی استوار باشيد و هيچگونه غمی دردل راه ندهيد و اگر هم خواستيد گريه کنيد بخاطر مظلوميت حسين (ع) و ياران حسين (ع) و علی اکبرش ناله و زاری کنيد چون واقعاً شهادت در راه خدا نصيب هرکس نميشود و من هم راه هم را شناختم و بسوی آن گام برداشتم اميدوارم که مورد رضايت خدا بوده باشد من آن راه را شناختم و بسويش شتافتم باشد که شما نيز از اين خون شهيدان که واقعاً معلمان بسيار بزرگ و استادان بسيار عزيزی بودند درس بياموزيد و ادامه دهندگان راه آنان باشيد پدر مهربان و مادر ارجمند عزيزم و دعای امام عزيز را فراموش نکنيد که اين رهبر بزرگ اين بت شکن و حامی مستضعفان بود که ما را از تاريکی ظلمت به روشنائی و نور هدايت کرد و بتهای زمان را درهم کوبيد قدر او را بدانيد او را يک لحظه تنها نگذاريد انشاء الله . پدر مهربانم و مادر گراميم من کوچکتر از آنم که بخواهم برای شما حرفی زده باشم ليکن تذکری باشد برای خود که بهتر بتوانيم به لطف پروردگار به اهداف خويش که همان اسلام عزيز است برسيم اميدوارم که فقط نماز و روزه که بهترين راههای رسيدن به خداوند است از آن غفلت نکنيد که ستون فقرات دين است بر نفس خود غلبه کنيد و شيطان را از خود دور سازيد راه متقين را پيشه خود سازيد و فردی باشيد عادل ، امين ، پرهيزگار و به درد برادر مسلمان خود برسيد باشد که خداوند بزرگ به شما اجر بزرگ عنايت فرمايد اميدورام که هرکاری که من نمي دانستم و انجام دادم که باعث ناراحتی شما شدم من را ببخشيد و حلالم کنيد چون من نمي فهميدم دانا نبودم من را حلال کنيد اگر خداوند بزرگ من را ببخشد انشاء الله . تربيت به اين است که خدمت اخويهای عزيزم سلام عرض کنم و با آنان چندکلام صحبت کنم . اميدوارم که حال همگی يکايک شما خوب باشد و در پناه امام زمان (عج) مصون و محفوظ باشيد و هيچ نگران نباشيد اميد است که شهادت من باعث ناراحتی شما نشده باشد ليکن خوشحال باشيد و همين قدر به اميد که برادر شما راهی را که رفت مورد رضای خدا و برای خدا بود و خدای نکرده بيخود فنا نشد و هدر نرفت . برادران گراميم اميدوارم که در کارهای دين و دستورات اسلام غفلت نکنيد که خداوند کسانی را که از دستورات آن سرپيچی کنند به هيچ وجه نخواهد پذيرفت و آنان را هلاک خواهد کرد برادران عزيزم بخدا دوستتان دارم و از دور روی شما را می بوسم و از شما ميخواهم عاجزانه خواهش ميکنم در پشت جنازه ام گريه و زاری نکنيد اميدوارم خوشحال باشيد و به ديگران دلداری دهيدکه دشمن ازاين عمل شماکور شود و خوشحالی شما تيری باشد در قلب آنها اخويهای عزيزم اينکه وقت آن رسيده که به ندایهل من ناصر ينصرنیامام و رهبر زمان خويش ، پاسخ مثبت دهيد اميد است که ادامه دهندگان را شهدای پاک و مطهر اسلام باشيد . برادران عزيزم بخصوص محمدوحسين من کوچکتر از آنم که خواسته باشم برای شما حرف بزنم و شما را نصيحت کنم ولی خدا ميداند که امر به معروف و نهی از منکر حق است و بر هر فرد مسلمان واجب و لازم است ليکن تذکری باشد برای ديگر اخويها اميدوارم از سر تقصيرات من بگذرد اميدوارم که قلبهايتان را از من صاف کنيد اميدوارم که چشم از اين دنيا بپوشيد و اين دنيا را رها کنيد و طمع به مال دنيا و خود دنيا نداشته باشيد . آخرت است که فقط بايد به فکر آن باشيم آنجا محل زندگی کردن است نه اينجا . دنيا مانند لاشه ای گنديده ميماند و انسانهايي که ميل به آن دارند و پايبند دنيا هستند و سگهايي هستند دور و بر لاشه ديگر بدتر از اين نداريم اميدوارم که خدای نکرده شما چنين نباشيد به شما بيشتر سفارش نمي کنم فقط اين را از شما ميخواهم که با حجاب باشيد گرچه هستيد خداوند بزرگ به شما و افراد پاک اجر بزرگ عنايت فرمائيد . باری خدمت قومان سلام عرض ميکنم و آنا را که ادامه دهندگان راه شهدای از صدر اسلام گرفته تا کربلای ايران هستند بيشتر سفارش ميکنم و آنان را به خدای بزرگ ميسپارم ديگر بيشتر مزاحم نميشوم ووقت گرانبهائی شما عزيزان را نمي گيرم . باری بنده حقير خدا روزه ها و نمازهای قضای بسيار دارم که نميتوانم بگويم چقدر که واقعاً در درگاه ابديت خجل و شرمسارم و از عاقبت خويش مي ترسم چون واقعاً اين بدن ضعيف و ناتوانم قدرت و تحمل آتش را ندارد از شما برادران و پدر و مادر و خواهران و تمام اهالی رشکوئيه اين مردم پاک و هميشه در صحنه ميخواهم که اگر ممکن است نمازها و روزه های قضای من را بجا آورند اگر مورد قبول خداوند قرار گيرد و من را ببخشند بنده مدتی در پيش برادران محمد و حسين کار کردم اين را هر طوری که به صلاح خودشان است و بهتر ميداند صرف کنند در هرکجا و برای هرکس که خود ميداننددر آخر وصيتنامه از تمام اهالی رشکوئيه خواستارم که من را حلال کنند و دلهايشان از من راضی باشد خداوند از همه بندگان خودش راضی و خشنود باشد . باری اميد است که دعای امام عزيز و بزرگوار اين رهبر مستضعفان را فراموش نکنيد . مرگ بر آمريکا يادتان نرود . انشاء الله
22/10/1363 رضا زارع رشکوئيه



بسم رب الشهداء و الصديقين
دانشآموز شهيد حسن زارع فرزند عليآقا و شوكت زارع در تاريخ
1/8/1340 در روستاي رشكوئيه از توابع بخش پشتكوه شهرستان
تفت قدم بعرصه گيتي نهاد . در هفتمين بهار عمرش در دبستان
شهرام به تحصيل دوره ابتدايي پرداخت . او دورهي راهنمايي را نيز در زادگاهش رشكوئيه طي كرد . ولي به دليل نبودن دبيرستان در منطقه ، اجباراً ترك تحصيل كرده ، به كشاورزي در كنار پدر پرداخت . مدتي نيز در تهران به بنايي مشغول شد . حسن با شروع جنگ تحميلي اولين نيروي بسيجي بود كه از رشكوئيه به جبههها اعزام گرديد . حدود سه ماه در منطقه بانه كردستان مبارزه كرد و نوبت دوم در عمليات بيتالمقدس حضور يافت . شهيد زارع عاقبت در تاريخ 7/3/1361 در جريان عمليات رمضان در منطقه شلمچه مورد اصابت گلوله توپ قرار گرفت و با پيكري سوخته و متلاشيشده به جمع ياوران سرور شهيدان امام حسين (ع) پيوست . روانش پر نور باد .
1364871 حسن زارع رشكوئيه
بسم الله الرحمن الرحيم
درود بر پيامبر گرامي اسلام محمد بن عبدالله (ص) و درود به ائمه اطهار (ع) و
نائب برحقشان امام خميني و رزمندگان جان بركف اسلام . و با سلام و درود به
شهيدان گلگون كفن و ملت شهيد پرور ايران . پدر و مادر ، برادران و خواهران
ايماني چه گواراست شربت شهادت و جان باختن در راه الله . اگردر زمان حسين (ع) در شب عاشورا وقتي نداي هل من ناصر ينصرني را سر داد تعداد كمي به نداي او جواب مثبت دادند و عازم جبهه شدند و در راه اسلام عزيز فدا شدند امروز مي بينيم وقتي اماممان همان نداي حسين (ع) جدش را سر مي دهد جوانهاي ما پيران ما مرد و زن كوچك و بزرگ به ندايش لبيك مثبت مي گويند و عازم جبهه مي شوند افراد از 12ساله گرفته تا 85 ساله الان در جبهه مي جنگند . پس اين عظمت اسلام است كه آنها را به آنجا مي كشاند . پدرم خوشا به حال آنان كه فرزندانشان به شهادت رسيدند و يا معلول شدند و يا پيروز مندانه بر مي گردند زيرا شهادت در راه خدا خود لياقت مي خواهد و هركسي شايسته آن نيست پس اگر من شهيد شدم شما افتخار كنيد زيرا من امانتي بودم از خدا پيش شما يعني خدا به شما مرا امانت داده و حالا هم از شما مي گيرد و چه خوب است كه انسان در بستر مرگ نميرد در راه خدا كشته بشود كه آيه قرآن مي گويد : ولا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتاً بل احياء عند ربهم يرزقون . يعني كساني كه در راه خدا كشته مي شوند مرده نيستند آنها زنده اند و در نزد پروردگارشان روزي مي خورند و همين است اسلام خون ميخواهد تا زنده بماند و مي بينيم كه در راهش چقدر خونها به زمين ريخته مي شود و شده است . از آغاز اسلام تا كنون همواره مردان پاك و متدين خود را فدا كردند و خونشان پيكر جامعه را ترزيق كرد و باعث رفاه و آسايش براي انسانها شد . هميشه اسلام در حال ستيز با كفر بوده است و به عكس چه در زمان پيامبر(ص) و چه در زمان علي (ع) و حسين (ع) و چه در زمان رژيم منحوس پهلوي و چه حالا خونهايي زيادي ريخته شده خون حسين (ع) مفتح ها و مطهري ها و بهشتي ها و رجايي ها و باهنرها و چمران ها و شيرودي ها و هزاران هزار شهيد و معلول ديگر پس همه اينها به خاطر اسلام بوده است . خوب پدر جان مي دانم از اينكه اگر من لياقت آن را داشته باشم و شهيد شوم خداي ناكرده ناراحتي و به تو مي گويم هيچ گونه ناراحت مباش . زيرا من امانت هستم و مي داني كه در مسلخ عشق جز نكو را نكشد روبه صفتان زشت خو را نكشد و تو اي ننه عزيزم كه به جاي مادرم هستي من خيلي مي خواستم تو را ببينم ولي چاره اي نداشتم ونتوانستم بمانم كه تورا ببينم و خداحافظي كنم بايد مرا ببخشيدواز راه دور برادرم را مي بوسم . و اما خواهر جان تو هم اميدوارم كه زينب وار صبر و استقامت كني و زينب گونه راه مرا ادامه دهي و اگر شهيد شدم خانه ام براي شما باشد مقداري پول هم در بانك تهران و يزد دارم آن هم براي شما و آب دستجرد هم هر چقدر سهم من است پيش شما باشد ولي بر شماست كه روضه خواني و مجلس ختم براي من بگذاريد و هر هفته پنجشنبه ها بر سرمزار من بيايد و مرا شاد كنيد و مرا در امامزاده به خاك بسپاريد تا هر كسي مي آيد با خواندن فاتحه روح من شاد شود و خرجي هم نكنيد فقط روضه خواني و مجلس ختم و بس . پولش را خودتان خرج كنيد يا به حساب جنگ زدگان و سازندگي كشور بفرستيد . هنگامي كه مرا در تابوت گذاشتيد چشمهايم را باز كنيد تا دشمنان بدانند كه من كور كورانه اطاعت نكردم دستهايم را باز بگذاريد تا بدانند من به خاطر مال و جنس و مقام نرفتم .
والسلام
فرزند شما حسن زارع امشب شب حمله 9/2/1361





دانشآموزشهيد حسن ترياكگير فرزند شعبانعلي و نازي بيگم
كفيري در تاريخ 30/1/1350 در روستاي رشكوئيه از توابع بخش
پشتكوه شهرستان تفت ديده به جهان گشود . او كه تحصيلات
دوره ابتدايي و راهنمايي را در زادگاهش طي نموده بود با تلاش و زحمت به نوجواني آب ديده و اهل درد تبديل شده بود حسن كه فرزند پنجم خانواده بود گاهگاهي به پايگاه بسيج ميرفت . ولي در سال دوم راهنمايي اين رابطه قويتر شد و به جبهههاي نبرد حق عزيمت كرد . مفقود شدن برادرش حسين عزم او را براي حضور در جبهه جزمتر نمود . شهيد ترياكگير دو نوبت از طريق بسيج سپاه تفت به مناطق جنگي كشور عزيمت كرد . او كه بعنوان تك تيرانداز در عمليات كربلاي پنج حضور داشت . عاقبت در تاريخ 8/2/1366 در منطقه شلمچه بر اثر اصابت تركش به ناحيه كتف ، قلّه بلند شهادت را فتح و همسفر با مسافرين بهشت به جمع شهداي شاهد پيوست . نامش گرامي و روحش شاد .
بسم الله الرحمن الرحيم « ان الله اشتري من المومنين انفسهم واموالهم بان لهم الجنه » . بنام الله پاسدار حرمت خون شهيدان و ياري دهنده مستضعفان و درود و سلام بر يگانه منجي عالم بشريت حجت بن الحسن العسكري (عج) و نايب بر حقش امام خميني و با درود و سلام بر تمامي شهداي اسلام به خصوص شهداي عاشورا و شهداي كربلاي ايران . اينجانب اعلام مي دارم كه اين راه بزرگ يعني شهادت را با بينش انتخاب كرده ام و با عزمي راسخ و استوار در اين راه قدم بر داشته و تا مرز جان دادن پيش ميروم چه محفلي است در ميان رزمندگان كه چون شيران روز بر دشمنان اسلام و قرآن مي تازند و چون زاهدان شب در تاريكي شب با معبود خويش به راز ونياز مي پردازند . بار خدايا تو را شكر مي كنم كه چنين توفيقي نصيب اين بنده عاصي خود كردي و خدايا به درگاه تو طلب استغفار مي كنم . باري پدر و مادر عزيزم مبادا در فراق من گريه و خدايي نكرده زاري كنيد بلكه شما بايد افتخار كنيد كه خواهيد كرد شما بايد ابوالفضل وار و زينب گونه كه هستيد . اي مادر عزيزم از اين كه نتوانستم زحمتهاي بيشمار شما را كه برايم كشيده ايد جبران كنم از تو مي خواهم كه از خداوند متعال طلب مغفرت برايم بكني و از شما مي خواهم كه صبر و استقامت را پيشه كارها قرار دهيد كه خداوند متعال صابران را دوست دارد . و اما شما اي امت شهيد پرور و هميشه در صحنه از شما مي خواهم كه هميشه مسئله جنگ را هيچ وقت فراموش نكنيد و همان طور كه امام فرمود جنگ را سر لوحه كارها قرار دهيد و در برابرمشكلات و مصائب صبور و پايداري داشته و همچنين مواظب عوامل ضد انقلاب باشيد و نگذاريد كه فعاليت كنند . و ديگر پيامي براي زنان و خواهران مسلمان دارم اين است كه اگر خود را پيرو فاطمه زهرا (س) مي دانيد بايد حجاب اسلامي را حفظ كنيد . و ديگر پيامي كه براي امت شهيد پرور و قهرمان ايران دارم اين است كه نمازجمعه ها را دعاها و مجالس عزاداري مخصوصا عزاداري ابا عبدالله الحسين (ع)را فراموش نكنيد و در آخر از شما خواهر گرامي مي خواهم كه براي من گريه نكني و همچون زينب (س) استوار و مقاوم باشي و حجاب اسلامي را رعايت كني و خدايي ناكرده دشمنان اسلام را با اين عزاها خوشحال نكنيد كه خداوند ياور شماست . باري من كوچكتر از آنم كه بخواهم براي شما برادرانم پيام بدهم اما اين را بگويم كه اي برادرانم اين دنيا تمام شدني است و به فكر جهان آخرت باشيد . باري برادرانم دعاي امام حتما يادتان نرود و هميشه مسجدها را حفظ كنيد و پايگاههاي مقاومت را استوار نگهداريد به نماز جمعه ها برويد كه با رفتن به همين نماز جمعه ها مشت محكمي به دهان كافران مي زنيد. ديگرحرفي ندارم كه بزنم در آخر از شما ميخواهم كه اگر كار خلافي از من سر زده است ما را به بزرگي خودتان ببخشيد و ما راحلال كنيد و از خداوند براي من طلب آمرزش كنيد و در آخر از شما مردم رشكوئيه طلب حلاليت مي كنم و از شما مي خواهم كه من را ببخشيد و من را حلال كنيد . انشاء الله . من را در كنار شهيد رضا زارع به خاك بسپاريد و هر هفته يك ساعت يا بيشتر برايم نوار قرآن بگذاريد كه با اين نوار قرآن روح من شاد مي شود و براي شهداي ديگر و براي سيد هدايت بگوييد كه هر هفته بر مزار من بيايد و از احمد زارع حاجي سيد محمود بخواهيد كه مرا حلال كنند . و از مردم بخواهيد كه پدر و مادرم كه دو شب در مسجد برايم نماز بخوانند . والسلام حسين ترياك گير
بسيجي شهيدحسين ترياكگيرفرزند شعبانعلي و نازيبيگم كفيري در تاريخ 1/1/1348 روستاي رشكوئيه از توابع بخش پشتكوه شهرستان تفت ديده به جهان گشود . او كه فرزند چهارم خانواده بود تحصيلات خود را تا سال دوم راهنمايي در زادگاهش دنبال كرد . حسين كه در زمينه نقاشي و بازيگري نمايش استعداد شايستهاي داشت ، هنرمندانه در صحنه جنگ حاضر شد تا با جهاد ، هنر ايثار را به اوج برساند او پس از كسب فنون نظامي از طريق بسيج سپاه بعنوان تكتيرانداز در دو نوبت عازم جبهههاي نبرد با دشمن شد . شهيد ترياكگير در تاريخ 23/11/1364 در عمليات والفجر هشت در منطقه ام الرصاص به درجه رفيع شهادت نايل آمد و پيكر خونين او پس از ده سال دوري از وطن به خاك سپرده شد . نامش پاينده و يادش گرامي باد .







بسم رب ا لشهداء و ا لصديقين
بسيجي شهيد اصغر دهقان فرزند هاشم و صغري صادقي در تاريخ
2/6/1347 در روستاي رشكوئيه از توابع بخش پشتكوه شهرستان
تفت قدم به عرصه گيتي نهاد .تحصيل را تا پايان دوره ابتدايي در زادگاهش دنبال نمود، ولي به دلايلي ترك تحصيل كرده ، به كشاورزي و كارگري پرداخت . اصغر كه چهارمين فرزند خانواده بود ، چهرهاي گشاده و روحيهاي نوعدوستانه داشت و در مراسم مذهبي و اجتماعي فعالانه شركت ميكرد.شهيد دهقان كه بعنوان تكتير انداز در جبهه خدمت ميكرد در تاريخ 24/5/1365 در جريان عمليات پدافندي فاو بر اثر اصابت تركش به پا و شكم ، شربت شيرين شهادت را نوشيده ، و به جمع شهداي انقلاب اسلامي پيوست . نامش جاويد و روانش پر نور باد .
 
در این جلسه اعضای ستاد و بخشدار گاریزات و جناب عبودتیان فرماندار شهرستان تفت پیرامون یادمان بحث و تبادل نظر کردند.
مقرر شد در انجام کارهای سخت افزاری یادمان با پیگیری بخشدار و مساعدت فرماندار تسریع شود شود
جهت بازخورد معنوی یادمان هم مقرر شد جلسه ای با مسولین فرهنگی و روابط عمومی در یزد برگزار گردد
شب اول دکتر پاکدل حدودساعت 11از معتکفین عیادت و آنان را به فیض رساندند
روز دوم ساعت 11ونیم حجت الاسلام وکیل امام جمعه و مسول نمایندگ تبلیغات اسلامی نیر حضوریافته و سخنرانی نمودند
شب حدود ساعت 12 حجت الاسلام نجم الهدای امام جمعه محترم منطقه حاضرین را به فیض رساندند.
مراسم مشابهی به همت پایگاه خواهران و برادر خلیل کفیری در مسجد سیدالشهداء برای 31تن از خواهران برگزار گردید
که جا دارد از همت ایشان هم تشکر گردد و همچنین کسانی که در تهیه و پخت افطاری و سحری کمک کردند
اماااااااااااااااا
نمی دانم از مسولین محلی شورا و بخشدار و......... چرا کسی حضور نیافت و ..........
........ در این مراسم معنوی جای یک مدیر توانمند و روحانی تمام وقت خالی بود. امید درسالهای آتی هماهنگی بیشتری صورت گیرد تا این خلاء برطرف شود
ازحجت الاسلام سمیعی فرد که زحمت برگزاری نماز جماعت را در دو مسجدبرعهده داشتند و معتفکین را به فیض می رساندند هم تشکر می گردد.
خواهران : مسجد سیدالشهداءع